گشایم زخواف خراســان دمی
زدریا چه گیرم به جز شبــنمی
دیاری که در پهنـــه ی روزگار
فراز وفرودش بود بی شــــمار
زافروغ دین یافت او را جمــال
زشرع محمد(ص) شکوه و کمال
فقیهان صافی دل و پارســـــا
که باشند در شـرع و دین مقتدا
از این خطه بسیار برخاســـتند
که دین نبی را بیاراستــــــند
هنرمند و حاسب، طبیب و حکیم
بسا بوده از اهل خواف سلیــم...
دیاری که راه ابریشــــم در آن
حکایت کند از سبـــــوق زمان
طبیعت خشن، بادهایش شدیـد
به نیروی مردان ایمان سدیــد
مهار و ملایم شده چون بـــره
به تدبتـر و کار و درون ســـره
خـــدایا به عزّ و جلالت قــسم
به آن چه توانــی نـدارد قلـــم
بــه حقّ ولیان قطـبی صـــفات
حقیقت شناســـان اهل نجــات
که قحــط و بـلا را زمــا دور دار
قصوری اگر هســت معــذور دار
**** ****
سروده : برادر محمدرضا ساعدی
**** ****